یکی از نقدهای وارد بر خط مشیهای نوآوری در جهان، افزایش شکاف بین فقیر و غنی در کشورها متعاقب اجرای خط مشیهای پیشین است. در این راستا حوزه مفهومی جدید «رشد فراگیر» و «نوآوری فراگیر» به عنوان یکی از نگاههای جدید در خط مشیگذاری به شناسایی تجارب و خط مشیها می پردازد که در کاهش نابرابری در سطح جوامع اثر گذارند. این پژوهش با هدف شناسایی عوامل ساختاری موثر بر شکل گیری تجارب نوآوری فراگیر و با روش فرا تلفیق کیفی در خصوص تحقیقات نوآوری فراگیر انجام شد. برای تحلیل داده ها از مدل نردبان نوآوری هیگز استفاده شد و مؤلفه های شناسایی شده در سطوح خرد تا کلان دسته بندی شدند. مدل نهایی شامل چهار بعد دولت، فناوری مناسب شبکههای جهانی و سازمانهای مردم نهاد (سمن ها) به عنوان عوامل ساختاری موثر در نوآوری فراگیر است. در بخش دستاوردها بر نقش فناوری مناسب به عنوان بستری که جذب مشارکت و نیز توانمند سازی افراد حاشیهای در قعر هرم جامعه برای تلاش به منظور کاهش نابرابری را میسر میکند تاکید شده است.
لینک کوتاه: